لوئیس باراگان (Luis Barragán)
لویس باراگان، شاعر رنگها «خانه من پناهگاه من است احساسیترین بخش معماری من»
لویس باراگان تولد 1902 گوادالا جارا مکزیک مرگ 1988 مکزیکو - معمار برجسته مکزیکی و برنده جایزه پریتزکر ۱۹۸۰ است.تحصیلات او در زمینه مهندسی بود اما او معماری خود آموز بود که در 18سالگی، سفرهای زیادی به فرانسه و اسپانیا کرد و بعداً در 1931برای مدتی در پاریس زندگی کردو در این دوره تحت تاثیر سخنرانیهای لوکوربوزیه و نوشتههای معمار منظر فرانسوی Ferdinand BAC قرار گرفت. فردینالد بک یک نویسنده و روشنفکر بود که باغها را مکانهایی جادویی می دانست و اعتقاد داشت باغها جاهایی برای آرامش دادن و مسحور کردن بشر هستند. این ایده تاثیر زیادی بر کارهای آینده لویس باراگان گذاشت.بخصوص اینکه نوشتههای Ferdinand Bac بیشتر در مورد اقلیم مدیترانهای بود اقلیمی مشابه اقلیم زادگاه باراگان.
روند شکل گیری سبک معماری وی:
اولین تجربههای معماری او در گوادالا جارا شهر زادگاهش در بین سالهای 1927 تا 1936 اتفاق افتاد . سفرهای او علاقه ای در او به وجود آورد.علاقه به معماری شمال آفریقا و مناطق مدیترانه ای که با معماری مکزیک در ارتباط بود. در بازگشت به وطنش معماری احساسی خود را شروع کرد.او در اواخر دهه 30 به مکزیکو رفت و در آن سالها خانه هایی به سبک بینالمللی طراحی کردو با این خانهها در مکزیکو مشهور شد. اما در دهه 40 بود که او به سبک شخصی خودش رسید. از 1943تا 1950 او مشغول طراحی و ساخت باغ Pedregal شد. در همین سالها او با Chucho Reyes آشنا شد Reyes یک هنرمند خلاق و باستان شناس بود و یک طرفدار دو آتشه فرهنگ و تمدن مکزیک بود.او باعث شد گرایش فرانسوی باراگان در معماری به گرایشهای مکزیکی تبدیل شود و باراگان را به یک معمار ملی بدل کند. کارهای او نمونههای مینیمالیسم (ساده گرایی) در معماری هستند و بافت و رنگی فوق العاده دارند. سطوح خالص، دیوارهایی ساخته شده از خشت، الوار و گچ و یا حتی آب، المانهای ترکیبی او هستند که همه آنها در ارتباط با طبیعت قرار دارند.
باراگان خود را یک معمار منظر می نامد و در کتاب معماری معاصر می نویسد :
من معتقدم براي خلق يک حس زيبا و تمايل به هنر هاي زيبا و بقيه ارزشهاي معنوي معماران به همان اندازه که ساختمانها را طراحي ميکنند و ميسازند بايد باغهارا طراحي کنند و بسازند.
او همچنین میگوید : هر اثر یک معمار که سکوت و آرامش را بیان نکند برای او یک اشتباه است.
باراگان یک مرد مذهبی است و کارهایش را می توان اینگونه توصیف کرد استعارهای از معانی و آرامش. نماز خانه او برای Capuchinas Sacramentarias گواهی است بر این مدعی که همه ویژگیهای بالا را دارد. به خاطر علاقه باراگان به اسب او تعداد زیادی اصطبل وآبشخور و آبراهه... در کارهایش طراحی کرده است که بسیاری از ویژگی کارهای او را آشکار میکند.
باراگان در سخنرانی جایزه پریتکر می گوید: «این غیر ممکن است که هنر و جلال یک تاریخ را دریابیم بدون آنکه پی به معنویت مذهبی و ریشههای اساطیری آن نبریم. اینها هستند که مارا به جوابهایی برای خلق یک پدیده هنری میرساند. اگر یکی از این دو نبود دیگر اهرام ثلاثه و معماری باستانی مکزیک و معبد یونانی و کلیساهای گوتیک وجود نداشتند»
او همچنین میگوید: «به نظر میرسد چیزی که امروز در معماری اتفاق میافتد یا منتشر میشود از کلماتی مانند، زیبایی، الهام، جادو، طلسم و دلربایی و همچنین از مفهوم آرامش و سکوت، جذابیت و صمیمیت به دور است. من این را یک اعلام خطر میدانم. من از اینکه ممکن است در بعضی آثارم نتوانسته باشم حق مفاهیمی که از آنها یاد کردم بجا آورم معذرت می خواهم. آنها همیشه نورهای هدایت گر من بوده اند»
وی در پایان سخنرانی در مورد هنر دیدن میگوید: «چیزی که برای معمارضروریست اینست که بداند چگونه ببیند.منظورم دیدی است که به چهار میخ تحلیلهای منطقی کشیده نشده باشد دیدی آزاد و تازه»
توجه به رنگها در آثار لوییس باراگان:
به آن تصویر نگاه کن آزار دهنده است و نمی توانم معماری مکزیکی را در آن ببینم. بیشتر شاهکارهای معماری در مکزیک ساخته شده است در حالی که از جهت رنگ و مواد نمای مکزیکی به آن اضافه می شود. تصویر زیر نشان دهنده برجهای شهر ماهواره ای در سال 1957 در شهر می باشد.
تصویر زیر نشان دهنده استخر خانه گیلاردی سال 1976 و ورودی خانه رادواردو برتولوپز در شهر مکزیک سال 1945 می باشد. جهت مطالعه بیشتر کتاب عکاسی از معماری لویس باراگان نوشته Armando Salas پرتغال در سال1992 نیویورک توصیه می گردد.مادامی که باراگان از رنگ آمیزی ساده استفاده می کرد بایستی به کاربرد و ترکیب رنگ دانه نیز توجه شود. سفارت هلند در اتیوپی توسط معماری هلندی و یک وان کامیون نشان دهنده زیبایی ترکیب مناسب رنگ قرمز سوخته میباشد که انطباق خوبی از محیط دارد.
ایدههای طرحهای آینده او توسط معماری جنوب اسپانیا و معماری داخلی مدیترانه ای با افرادی چون فردناله وباک و تئوریهای فدریک کیملر و نوشتهها و تئوریهای لوکوربوزیه شکل گرفت. باراگان طرحها ی اولیه اش را به سبک بینالملل طراحی نمود. هرچند در سال 1945 ایدههای او در سال 1945 با توجه به مسافرتهای او به سرتاسر اروپا و بهره گیری از حس منطقه ای مکزیک باعث ایجاد و سبک در طراحی شده است. همچنین باراگان با بهره گیری از هارمونی طبیعت و ترکیب طبیعی توانست طرحهای به یاد ماندنی ارائه نماید. باراگان تلاشهای زیادی جهت خلق صفا و آرامش دوران کودکی خود در معماری منظر نموده است. بر خلاف همکاران معاصر خود او سعی در ایجاد تئوریهای نقاشی و منظرهای که معماری طبق سبک فردریک باک که توجه به باغ و طبیعت محیطی را دارد داشته است. دیوارهای ضخیم و دروازههای کوچک و رنگهای روشن و استفاده از مواد طبیعی باعث ایجاد ترکیب طبیعی او شده است. متعاقبا کارهای او شاد، و از نور روشن است و آب باعث موفقیت بیشتر او شده است.
طراح بزرگ
شهرت او از جهت بهره گیری مناسب از روشنایی و رنگ در سبکهای بینالمللی در خلق طراحی نوین مکزیکی می باشد. هرچند غیر منتظره نبود هنگامی که در سال 1975 جهت مشارکت آثار او در استادیو شهر مکزیک برای موزه هنرمدرن در نیویورک دعوت به عمل آمد. از آن به بعد توجه باراگان برای مشارکت خارج از آثار هنری مکزیک کم رنگ گردید به طوریکه معمولاً دعوتها از او بدون جواب می ماند.
زیبایی و اصیل بودن ساختمان و اثرهای باراگان مانند اثر Tlálpan Convent و Torri Satélite در مکزیک او را به افسانه ای در میان پیروانش تبدیل نمود.
چند سال بعد از 1973 او برنده جایزه Pritzker که به نوعی جایزه نوبل معماری میباشد نائل گردید. باراگان در حال حاضر به عنوان یکی از معروف ترین و مهمترین معماران قرن 20 محسوب میشود. و طرحهای او بازنگری گردیده و طراحی شهری را تحت تاثیر قرار داده است. به عنوان یکی از برندگان موفق جایزه نوبل پس از طراحانی چون Tadao Ando و Fran Gehry از موفقترین افراد در خلق نوعی معماری مدرنیته از ترکیب رنگ و تحرک در معماری اصیل مکزیک شده است.
باراگان سبک بینالمللی را به سبک هیجان انگیز و متحرک و احساسی مکزیکی با افزودن رنگهای روشن و جلوه هایی ازطبیعت تبدیل نمود. او زمانی می گفت روشنایی و آب از ترکیبهای مورد علاقه او میباشد و در ترکیب آنها در ساخته هایش تبحر پیدا کرد. (آثار او مانند Folke Egerstrom در سال 1966 نمونه این مدعی است)
باراگان عاشق سوارکاری و اسبها بود (اثر او به نام خانه Francisco Gilardi در سال 77-1975).
آثار شاخص وی:
1- برجهای ماهواره ای
نشان اختصاصی معماری مکزیک سمبلی از توسعه شهری و یکی از وقایع و کارهای تاثیر گذار قرن 20 و در سطح بینالمللی به حساب می آیدTorres de Satélite . واقع شده است در میان یکی از خیابانهای شلوغ از پایتخت شهر مکزیک که می توان به عنوان اولین سبک شهر سازی آمریکایی در مکزیک به حساب آورد. در این محل که با سر و صدای ترافیک و شلوغی از جهت باشگاههای بیلیارد زیاد مواجه گردیده است این برجها به مشابه یک جزیره ساکت و آرام و یا به نوعی مانند یک هنر فضایی مناسب که احساس را به میان آشوب و شلوغی دنیای مدرن آورده عمل نموده. در ابتدا تصور می شد که این برجها نشانه ای از تاکید قطعی بر آینده مکزیک به عنوان تلاش هایی که در طول جنگ جهانی دوم به ثمر رسیده که به نوعی اشاره به موفقیت مکزیک پس از آن زمان داشته است و به نوعی به عنوان معجزه مکزیک به شمار میآید.
گورتیز و باراگان در ابتدا هشت منشور عمودی جهت برجها در نظر گرفته بودند که بعداً به علت مسائل ادراکی و اقتصادی به 5 منشور کاهش یافت. این 5 منشور بیان کننده دستهایی در میان آشوب و شلوغی ترافیک. از فاصله دور برجها شبیه بنای بزرگی به نظر میرسند با رنگ هایی که جهت و طرف آسمان را نشان میدهند. اصل آنها برجهای هستند از منشورها که میتوان از آنها نشانههایی به وجود آورد. چکیدهای از ترکیب اولین یعنی کوچکترین کار در زمینه و مقایس شهری در جهان است.
در شب برج ها واقعا درخشنده و دیدنی هستند.
2- مزرعه خانواده فوک ایگرستروم (Folke Egerstrom)
او عاشق معماری محلی سرزمین مادری خود بود. معماری با دیوارههای حجیم, پنجرههای کوچک و باغهای پیچیده اما عمیقا تحت تاثیر <span lang="AR-SA" style="font-family: 'Arial','sans-serif'; font-size: 12pt; mso-ascii-theme-
|